مادرم تو عشق منی
همین طور که روزا میگذره عشق و علاقه من به مهرسام بیشتر میشه روز اولی که بهم دادنش گفتم از این بیشتر دوس داشتن تو دنیا وجود نداره اما حالا میبینم اشتباه کرده بودم انقدر دوسش دارم که حد و مرزی نداره حالا بیشتر مادرم رو درک میکنم وقتی باردار شدم خیلی واسه مادرم ارزش قائل شدم هر روز که حالم بد میشد میگفتم طفلی مامانم هم به خاطر من چقدر سختی کشیده هااا اما بازم اشتباه کرده بودم اون اذیت ها و حال به هم خوردنا در مقابل سختی بچه بزرگ کردن و استرس و نگرانی که واسه سلامتیش میکشم هیچی نبود کار مامانا خیلی سخته برای همینه که بهشت زیر پای مادرانه هرچند که من به لطف مادرم سختی چندانی در مقایسه با خودش نکشیدم دوره بارداری که ب...
نویسنده :
pani
17:37