عیدت مبارک

سلام پسر گلم

عیدت مبارک . الان که مینویسم یه برنامه تفریحی خوب در شرف کنسل شدنه

پریشب با جمع همیشگی 5 نفره مون رفتیم پارک هوا عاااالی بود یعنی سرد بودا اما نه اونجوری که نشه

موند با یه اتیش که باباجون درست کرد همه چی عالی شد

با خودمون سیب زمینی و کلی فویل برده بودیم  اتیش که خوب جون گرفت و شراره هاش همه جارو

روشن کرده بود مامانجون از شرایط استفاده کرد و حسابی عکس از جمعمون انداخت

منم که نشسته بودم و چشم به منظره دریاچه روبه رو با اون همه چراغی که اطرافش بود و انعکاس نور اونها

در اب رویایی بود چشم دوخته بودم  و به این فکر میکردم شما کی میای  تو بغلم و میشی عضو ثابت و

البته ویژه و گروهمون میشه 6 تا.

وقتی اتیش اماده شد سیب زمینی هارو انداختیم و عجب سیب زمینی شده بود انگار کره داشت

بس لذیذ بود

بعدش هم پیتزای معروف پدرت رو خوردیم کافیه امتحان کنی عاشق پیتزاهای بابا میشی

اخر سر هم که هوا یواش یواش داشت بدجنسی میکرد و سوز  گرفته بود به ابتکار بابات

رو منقل زغالا که حسابی داغ بود با فویل سر پوش گذاشیم و یه پتو روشو همگی رفتیم زیرش

عین کرسی شده بود و گررررم افرین  به بابا

البته کار خطرناکیه باید اهل فن باشی اگه نه احتمال سوختگی وسایل یا افراد هست

اما ما رو که میدونی عزیزم همه حرفه ای هستیم

خلاصه کلی خوش گذشت

امروزم یه جوجه اساسی دستپخت باباجون زدیم به بدن 

خوب دیگه روز تعطیله بیشتر از این پدرت رو تنها نذارم

خداحافظ