6 ماهگی یکی یه دونه ام
سلام پسر عزیز دردونه ام فرداجمعه اس و شما 6 ماهه میشی
پدرت تصمیم گرفت امروز سر کار نره و با هم بریم بهار برای شما خرید کنیم
همه چیز قشنگ و رنگارنگ بود از اونجایی که هوا سرد شده بود و پتوت زود زود کثیف میشد تصمیم داشتیم یه پتو دیگه واست بخریم که مامانی جون پیش دستی کرد و کله شیرو واست خرید
خیلی دوسش داری وقتایی که بیقراری میکنی و اونو روت میندازم میخندی و چشمات و خمار میکنی و دل منو اب میندازی
یه ژیلت شلوار مخمل خریدیم که هم خیلی بهت میاد هم خیلی به دردت خورد و منم یه سرهمی مخمل بامزه پسندیدم برات اما سایز 6 ماهش بهت نشد ماشاالله قدت بلنده برا یکسال رو برداشتیم
خلاصه رفتنی یه پیرهن قرمز و خیلی نرم چشم پدرت رو گرفت اما هنوز برا اندازه تو زود بود اما پدرت اونو خرید وگفت این مال پسر منه
امروز دایی و زندایی هم اومده بودن که وقتی رفتی بغلشون گریه کردی و به سمت ما دست و پا زدی
نمیدونی چقدر ذوق زده شدیم اخه شما خیلی خوش رو خوش اخلاقی و به روی همه لبخند میزنی اما خوب دیگه
این دفغه با بغل شوخی نداشتی بیشتر از من پدرت ذوق زده شده بود که دیگه بین و ما دیگران فرق میزاری
وقتایی که شصتت رو میمکی درست مثل پرنس جان میشی خخخخ
متاسفانه از ماه پیش تا حالا هنوز کامل خوب نشدی و کم و بیش اسهالی اما خداروشکر ا ار اس و خوب میخوری
و اصلا تا حالا بیحال یا حتی بی اشتها نشدی همه چیت عالیه هر چی واست میپزم دوس داری و با اشتها
میخوری البته یکم لاغر شدی اما انشاالله زود خوب خوب میشی
انشااله خدا درد وبلا مریضی و غم غصه رو ازت دور کنه و همیشه تن درست و سالم باشی
و به هر چی میخوای برسی گل زیبای من مهرسام
یادت باشه مامان بابا دوست دارن تو تموم دنیای مایی عزیزم