پنج ماهگیت مبارک گل قشنگم
مهرسام عزیزم
تو روز به روز زیباتر میشی و کارات که دیگه مجنونم کرده...
وقتی میام بالا سرت می ایستم دستات رو تا اونجا که میتونی باز میکنی به علامت اینکه بغلت کنم
وای که وقتی اینجوری دست و پا میزنی و نگام میکنی هر چی دستمه میزارم زمین و تورو برمیدارم
حتی اگه ساعتها طول بکشه و ادامه پیدا کنه هر بار همون قدر ذوق زده میشم
از اینکه تقلا میکنی بیای بغلم نمیدووونی تا چه اندازه مشعوف میشم
نمیدونی از وقتی دنیا اومدی من و پدرت چه جوری روزارو شمردیم تا تو ما رو بشناسی
عشقمونو بفهمی
حالا دیگه هر موقع می غلتی و به شکم میشی ذوق میکنی و میخندی و دنیارو با اشتیاق از زاویه جدید
نگاه میکنی
خیلی تلاش میکنی شیشه شیرت رو خودت تو دستت بگیری بخوری
ماشاالله خیلی خوش خوراکی هر چی میخوری سیر نمیشی به پیشنهاد دکتر غذای کمکی هم میدم
غذا رو بیشتر از شیر دوس داری وقتی برات حریره یا سوپ میارم قاشق ول نمیکنی منم با دستای
خوشگل خودت بهت غذا میدم توام خیلی میخندی و خوشحال میشی قربون پسر استقلال طلبم شم
وقتی غذا تموم میشه قاشق خالی میکنی دهنت و اخماتو تو هم میکنی
قربون اون چشمای آبیت بشم که با نگاه بهش جون میگیرم
خدا لطفش رو به من با دادن تو تموم کرده
ای بهترین احساس زندگی من هر وقت لبخند بدون دندانت تمام صورت خوشگلت رو پر میکنه
اشک شوق به چشمانم میاد و عاشقانه میشه نگاهم بدون اینکه بخوام
حس من و احساسم به تو غیر ارادی مثل نفس کشیدن خدا خودش بهتر میدونه چرا که اون این هدیه
گرون قدر رو به من داده و همیشه شکرگزارشم و سلامتی تو یه دونه گلم رو ازش با تمام وجودم تا اخر
عمر با عزت و بلندت خواهانم