هفت ماهگی مهرسام جونی
سلام پسر عزیزم هفت ماهگیت مبارک
پاهات نسبت به قبل خیلی قوی شده وفتی دستات رو میگیرم و پات رو زمین قرار میگیره قیافت دیدنی میشه ابروهات رو میدی بالا و خنده کل صورتت رو پر میکنه
و با خوشحالی تند تند قدم برمیداری گاهیم از شدت هیجان پاتو رو پات میزاری
از توپ بازی خسته نمیشی و خیلیم قشنگ توپ رو با پات کنترل میکنی و شوت میزنی
هنوزم عاشق چایی هستی و چیزی که زیاد در خونه ما سرو میشه همینه هر دفعه چشمات رو مظلومانه به چایی مبندازی و زیر لب غر میزنی و لباتو اویزون میکنی
گاهی چایی رو نزدیکت میارم انگار تموم دنیا رو بهت داده باشن چنان خوشحال و راضی میشی سریع دستت رو میگیری به فنجان چای و اونو نزدیک لبات میاری
اما قبل اینکه برسه دهنت مجبورم ازت بگیرم و اون قیافه دوس داشتنیت این دفعه بیشتر تو هم میره نمیدونی هربار چه عذاب وجدانی میگیرم
اما خوب چاره چیه
دیروز یکمی بهت خرما دادم اما خوشت نیومد کلا چیزای بیمزه رو دوس داری همونطور که عادتت دادم برای همین به سرلاکی که واست خریده بودم هم رغبت نشون ندادی
اما بازم زود خودت رو به همه چیز وفق میدی برای همین بعد چند روز اونم قبولش کردی
تا حالا از میوه ها بهت موزو سیب و انگور پرتقال و انار دادم
البته انار را از بس ذوق کردی به خاطر رنگش بهت دادم عاشق چیزای قرمزی
اما انار بدجوری ترش بود خودمم زوری میخوردم طفلی من بدجور خورد تو ذوقت
فعلا بیشترین چیزی که دوس داری ماهیچه اس که هر روز برای ناهار مثل سوپ میل میکنین
موقع دادن غذات پاتو قلاب میکنی دور دستم یا اگه یه لحظه با کسی حرف بزنم و غذای اعلا حضرت دیر شه با پات محکم میزنی بهم که بهت توجه کنم فداااات شم جیگرررر خودمی
عاشق همه ی اداهاتم من
تقریبا همه موهات جایگزین شدن تو اصلا کچل نشدی موهات خیلی با نظم ردیف به ردیف ریخت و جدید شد اصلا نفهمیدیم کی تموم شد
موهات روشن تر از قبل شده و چشمات ابی تر
ماشاالله به تو
محال ممکنه بیرون ببرمت چند نفر خواهش نکنن تورو بدم بغلشون
همه جا با دست نشونت میدن
عاشق تاب موزیکالی هستی که بابا واست خریده و خیلی راحت توش خوابت میبره
بیشتراز قبل مارو دوس داری و بود و نبودمون واست مهم شده
مامان و بابا خیییییییییییییلی دوست دارن
انشاالله همیشه سالم و سلامت باشی و ما موفقیت هاتو به چشم ببینیم
الهی امین
الهی فدای این مظلومانه خوابیدنت بشم عزیززززم