مهرسام عسلیمهرسام عسلی، تا این لحظه: 10 سال و 15 روز سن داره

شاهزاده ی من

همه چیز عالی بود

سلام نی نی نازم  قربونت برم من  دیشب تولد مامان جون بود خیلی خوش گذشت همه چیز عالی پیش رفت فقط جای شما خالی بود انشا ا... سال دیگه این موقع شما  8 ماهته عزیزدلم حتما حسابیم تپل شدی میدونم که شما از این به بعد همه ی صداهارو میشنوی پس یکم از سر و صداهای دیشب واست توضیح میدم اول بگم بیشتر زحمت تولد رو پدرت کشید در همین راستا هم دیروز حسابی خرید کرده بود هم برای تدارکات شام و هم پذیرایی میوه و کیک تولد .وقتی رسید خونه اینجوری بود البته یه سری نقشه پلید هم داشت که به موقعش میگم بریم سر وقت مراسم( که به علت سورپرایز) در خانه ما برگزار شد و  باباجون رفت تا  مامان جونو بیاردش خونه ما . ...
9 دی 1392

تولد مامان جونم

سلام پسرم نانازم? oni؟ صبحت بخیر عزیز دلم .خوب خوابیدی مامانی.فدات شم امروز مهمونی داریم تولد مامان جونه... اااا به همین زودی مامان جونو یادت رفت؟ گفتم خوشگله مهربونه چشماش مثل جنگل سر سبزو با صفاست بابا همون که گفتم این شکلیه اااا ای شیطون منم فکر کردم واقعا یادت رفته نگو هنوز نیومده مامانی و سر کار گذاشتی جدی که خیلی بلا ملایی عیب نداره ماشالا به پسر باهوشم تو باهوش باش منو بذار سرکار راضیم قربونش برم من که امروز حس شوخ طبعی اش گل کرده  ااا حالا چرا احساساتی میشی پشیمون شدی از کارت الهی قربونت بشم بخشیدمت (یعنی در تصورات من تا این حد پسرم( با فهم شعور) مامان ذلیله ) خوب گلم ا...
8 دی 1392

سلام اینترنتی

سلام میکنم خدمت نی نی خوشگل خودم میخوام فرض کنم که تو دلم یه کامپیوتر هست که مال شماست و شما الان پای اون نشستی و حرفامو میخونی پس با  نام خدای که تورو به من داده و معرفی خودم شروع میکنم من مامانتم عزیزم تا حالا خیلی باهات حرف زدم نمیدونم اصلا شنیدیشون یا نه بیشترشون دوست دارم و دعا واسه سلامتیت بوده نی نی خوشگلم پسرم درسته اسمت رو مینویسم اما هنوزم باور نمیکنم تا تو نیای باور نمیکنم  یعنی کلی باهات حرف میزنم اما انگار شوخیه  تا اینکه تو دلم یکدفعه تکون میخوری و ابراز وجود میکنی و اشکو مهمون چشمام میکنی یعنی اون لحظه قشنگترین لحظه ست فکر میکردم از اولین تکونت بترسم شنیده بودم با یه لگد محکم شروع میکنی اما&n...
7 دی 1392