واکسن 2 ماهگی
این چند روز خیلی درگیر مهرسام بودیم از بعد واکسن خیلی حالش بد شد
وقتی بردمش برای واکسن خواب بود خانومه تو بهداشت گفت بیدار کنین
منم شروع کردم نوازشش و اسمش رو صدا زدن که .....خانومه گفت بینیشو محگم بگیر پا میشه
منم گفتم وای خانوم این چه حرفیه نگاه کنین چشماش رو باز کرده احتیاج به این کارا نیست من همیشه
همینجوری بیدارش میکنم
دیگه بقیه اش رو نمیگم که دلم کبابه کل روز رو فقط گریه کرد و شیر نخورد دیگه جوری شده بود
که من و مامانم هم باهاش گریه میکردیم
و من متعجب بودم پسر به این ارومی و این همه بی تابی چه علتی میتونه داشته باشه
حتی نمیتونست بخوابه ...مهرسام نازم بدجوریم تب کرده بود سرش خیلی داغ بود
اینم عکس
الهی که زود خوب شی عزیزززززززززززم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی