مهرسام عسلیمهرسام عسلی، تا این لحظه: 10 سال و 5 روز سن داره

شاهزاده ی من

اااای خدااا خیلی می تررررسم

1393/3/10 9:31
نویسنده : pani
459 بازدید
اشتراک گذاری

 امروز قراره پسر نازنازمو ببرم واسه ختنه.... خیلی نگرانم دیشب رو اصلا نخوابیدم

انقدر که واسه ختنه مهرسام استرس دارم واسه سزارینم نداشتم

دیشب رفتم راجعش تحقیق کردم خطا...به زور شام خوردم یکم اونم با بغض فقط به خاطر اینکه شیرم کم نشه

اصلا حالم خوب نیست غمگین

خیلی سخته ادم جیگر گوششو دست دکتر بسپاره

پس این دکتر رفتنا کی تموم میشه... حالا چند روز دیگه هم باید برای واکسن ببرمگریه

اصلا طاقت ندارم اااااااااااااای خداااااا

تازه همسرم هم نمیخواست باهام بیاد می گفت دلش رو ندارم کلی باهاش حرف زدم راضیش کردم

به خاطر مهرسام هم که شده بیاد

گفتم اون حضورت رو احساس میکنه و اروم میشه

همون طور که من وقتی عمل داشتم شدم... حالا خوبه مامان و بابام پیشم هستن

گفتن اگه نتونیم بیایم هم خودشون میبرن

اما من پسرمو تنها نمیزارم

میخوام بعد از ختنه بلافاصله کنارش باشیم هم من هم باباشغمگینغمگین

خدایا پسرمو به تو سپردم ...خودت مواظبش باش

انشا ا... که هیچ عوارضی نداشته باشه

الهی امین

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان بهار
10 خرداد 93 15:48
اخی .......گناه مهرسام ..اما دیگه مرد میشی مهرسام جونم ...دیگه میشه دومادت کرد ....الهی اذیت نشی عزیزم ...
مامان بهار
10 خرداد 93 20:56
الهی بمیرم ...گناه مهرسام جونم ...اما پانی جون شازده پسرمون دیگه مرد واقعی میشه و دیگه میشه دومادش کرد ...خدا کمک مهرسام جون کنه تا بتونه این مرحله سختم پشت سر بذاره
مامان بهار
10 خرداد 93 20:58
راستی پانی جون بگم پس فردا دست پسرت نگیری بیای خاستگاری دختر من ...درسته پسرت مرد شده واسه خودش اما دختر بهت نمیدما