مهرسام عسلیمهرسام عسلی، تا این لحظه: 10 سال و 6 روز سن داره

شاهزاده ی من

چهل روزگیت مبارررررررک

1393/3/5 17:47
نویسنده : pani
505 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گل گلابم

دیشب به مناسبت چهل روزگی شما دست به کار شدم و زبرا کیک درست کردم که حسابی پف

کرده بود و پوک شده بود

پدرت هم که سخت گیره به هر چیزی تعریف نمیکنه خیلی خوشش اومد و گفت عالی شده

میخواستم دور همی جشن بگیریم و شادی کنیم

اما مامان جون باباجون  جایی دعوت بودن نشد دایی ات هم که هیچ وقت پیداش نیستغمگین

اما با وجود تو خیلی به من و بابا خوش گذشت و یه جشن کوچک سه نفره شد

هر روز که میگذره شیرین تر میشی بابات اسمتو گذاشته لپ توپولی

تا میرسه خونه میگه لپ توپولی بابا کجاست ؟؟بغل

لب توپولیمو برام بیار... منم تورو میارم تا باهات بازی کنه...صداشو نازک میکنه و قربون صدقت میره

وقتی تو بهش لبخند میزنی صدای خنده اش خونه را پر میکنه

با افتخار میگه ببین ببین داره به من نگاه میکنه میخنده

حتی سر این که اول تو به کی خندیدی بحث راه انداخته بود میگفت بعد پانی منم

خلاصه بساطی داریم

از جریان خوابوندنت و قلدری ات گفتم هر چند من از تو زرنگترم و وقتی خوابت عمیق شد میام

روتو می کشم خندونک

حالا از شیر خوردنتم بگم بعضی وقتها خیلی بد شیر میخوری .... وقتی میشینم شیرت بدم

خودتو مثل رنگین کمون قوس میدی و خم میکنی و من برای اینکه شیرتو بخوری مجبورم

مثل خودت رنگین کمونی شم

یه دفعه میبینم همونجور که دارم خم میشم تا به تو برسم (از حالت نشسته)

 رو زمین دراز کشیدمقه قههاولین بار خودم غش کردم از خنده چون فقط فکر و ذکرم تنظیم

سینه با دهنت بود و وقتی متوجه وضعیتم شدم باورم نمیشد

وقتی سیر میشی و دیگه شیر نمیخوای میگی ...بو...

درسته که حرف نمیزنی اما خیلی از صداهایی که در میاری شبیه حروف الفباست

مثلا گریه ات شبیه نه... چون زبونتو میزنی به سقف دهنت(خیلی سوزناک نه میگی )گریه

گاهی میگی ..ما...قا...کا...گا...یه بارم...کو... گفتی

یه بارم دوتا اا  یه ای پشت هم گفتی که ترکیبش شبیه مامانی بود که فکر کردم توهم زدم

اینا شبه کلماتی هست که از تو شنیدیم اما هیچکی باور نمیکنه اخه تو خیلی کوچولویی

گاهی خیلی شیرین کاری میکنی... مثلا همین دیشب که شیر میخوردی یکدفعه خودتو از من جدا

کردی و زل زدی توی چشمام تا بهت خندیدم ...یه خنده ی صدادار کردی و خودت و زیر سینه ام قایم

کردی انگار خجالت کشیدی

خیلی حرکت قشنگی بود دلم ضعف رفت برات... همون لحظه بوسه بارونت کردم

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان اریان
5 خرداد 93 19:17
مبارکه خیلی کیف می ده وقتی به بچه شیر میدی برمیگرده نگات میکنه
مامان بهار
5 خرداد 93 19:54
پانی عکس این خوشمزه ها رو نذار ...نمیگی یه ادمی این پشت هوس میکنه .... مهرسام عسلی رو ببوسش
نفیسه
7 خرداد 93 23:22
رمز رو برات تو خصوصی گذاشتم چه کیک خوشگلی چه جوری لین شکلی شد؟؟؟
pani
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم باید دو جور مایه کیک درست کنی و قاشق قاشق بریزی یه سرچ بزنی اینترنت دستور زبرا کیک رو میبینی