حمام روغن؟؟؟
درست همین چند لحظه پیش که داشتم وبلاگ یکی از دوستای خوبم به نام بهار رو میخوندم درست موقعی که داشتم واسش نظر میزاشتم که خدا بچه ات رو حفظ کنه یه صدای قلپ قلپ اومد دیدم مهرسام کنارم داره بالا میاره که از ترس جیغ زدم و همسرم سریع بلندش کرد و برش گردوند این اولین بار بود که مهرسام بالا می اورد و حسابی دست پاچه شده بودیم ... لباساش همه خیس و کثیف شده بود دیدیم راهی نیست جز حمام...سزیع با مامان جونش بساط حموم رو راه انداختم و اب گرم رو تنظیم کردیم باباش مهرسامو گرفته بود مامانجونش هم شامپو میریخت و دست میکشید منم یکنواخت اب میریختم که مامانم یکدفعه گفت این بچه چرا اینقدر چربه مثل مرغابی میمونه اب از روش سر میخور...
نویسنده :
pani
20:34